rosha farahbakhsh

روشا برای اولین بار به گلاب گیری کاشان میرود

روشا فردا 9 ماهش تموم میشه امروز به همراه خاله فاطمه با خانواده خاله مینا با خانواده و محمد آقا اینا با خانواده و دوستاشون ساعت 5 صبح به سمت کاشان حرکت کردیم روشا هم از خواب بیدار شد و توی ماشین کلی برامون رقصید  و همه رو سرگرم کرد صبحانه رو توی راه خوردیم وساعت 11 به نیاسر رسیدیم وبه سمت آبشار رییس حرکت کردیم توی راه کلی شربت و عرقیجات خوردیم وتا ساعت 3 اونجا بودیم وبعد به کاشان رفتیم کنار باغ فین ناهار خوردیم وکمی استراحت کردیم بابا روشا چون از یک ماه قبل بلیط استادیوم گرفته بود برای بازی پرسپولیس نتونست با ما بیاد و کلی جاش خالیه بعد از ظهر که رفتیم از حمام و باغ فین دیدن کنیم در باغ را بسته بودن و ما موفق به دیدنش نشدیم خلاصه...
24 ارديبهشت 1395

روشا برای اولین بار با دهنش صدا در میانه و سق میزنه

امروز روشا خانم از ساعت 3 تا مهمون مادر بزرگ بود چون منو باباش ميخواستم به سینما بریم و فیلم ابد و یک روز و ببینیم بعداز ظهر هم به همراه روشا خانم به جاده چالوس رفتیم  شب همه سر سفره شام بودیم که من داشتم برای روشا سق میزدم با دهنم که غذاشونو بخوره ولی روشا دهنشو سفت میبست وغذاشو که سوپ ماهیچه بود نمیخورد دیگه ناامید شدیم از غذا خوردن روشا که دیدیم و شنیدیم که روشا داره با دهنش سق میزنه و صدا در میاره و میرقصه و خوشحاله خیلی قشنگ اینکارو انجام میداد و ما هم کلی ذوق کردیم الان روشا 8ماهو 26روزشه ...
21 ارديبهشت 1395

آفتاب گرفتن روشا خانم

امروز من و دخترم حدودا یک ساعت توی حیاط آفتاب گرفتیم هوا خیلی خوبه یه نمه بارون هم زده گل های توی باغچه هم درآمدن روشا خانم هم کلی حال کرد برای خودش ...
19 ارديبهشت 1395

اولین واکسن دو ماهگی

خیلی استرس دارم برای واکسن روشا ساعت 8.30 به مرکز بهداشت اشتراکی رفتیم بعد از انجام قد و وزن نوبت واکسن رسید من طاقت نداشتم از اتاق آمدم بیرون و بابا دانیال پاهای روشا خانم گرفت تا واکسنش و زدن عزیزم دخترم یه ذره گریه کرد ولی سریع ساکت شد خدارو شکر امروز من کلا همش بالا سر روشا خانم نشستم تا خدایی نکرده تب نکته امروز دخترم 2 ماهش شد
25 مهر 1394

اولین مسافرت دخترم

اوا خر شهریور بود که ما به همراه خاله فاطمه و حميدرضا و حاج خانم و حسین به کلاردشت ویلای حميدرضا رفتیم تمام طول مسیر روشا توی کرییر خوابید و فردای اون روز مینا و شهره دوست خال فاطمه به جمع ما اضافه شدن  اونجا کلی بزن و برقص کردیم ولی شما همچنان خواب بودین فرداش روشا خانم بردیم لب ساحل و برای اولین بار دخترم دریا رو دید  
17 شهريور 1394

مهمانی به دنیا آمدن روشا خانم

امروز مهمانی به دنیا آمدن روشا خانمه وامروز عمه  مژگان و مرجان ومریم ومهناز وزن عمو مونس وخاله منصوره و معصومه و مرضیه و مليحه به همراه بچه هاشون و کلی مهمون دیگر امدن  کلی بزن وبرقص کردیم و کلی به همه خوش گذشت و روشا خانم هم بیشتر مواقع خواب بودن  
6 شهريور 1394

روز نامگذاری و ده روزگی روشا خانم

امروز 94/6/4 هست و ده روزگی روشا جونمه صبح خاله معصوم روشا برد حمام و برای نهار مامان بزرگهاي بابا محسن عمه مینو و راحله و دوتا عزیزا روشا آمدن بابا محسن توی گوش دخترم اذان گفت و اسمشو توی گوشش گفت امروز پرنسس من 10 روزش شده
4 شهريور 1394

انجام ازمایش غربالگری و رفتن برای اولین بار به کرج

امروز صبح دخترم با خاله معصوم و باباش رفتند درمانگاه سمرقندی برای انجام ازمایش غربالگری امشب همه وسایلمونو جمع کردیم که به کرج بریم حدودا ساعت 11 شب به سمت کرج حرکت کردیم و ساعت 1 به خونه بابا محسن رسیدیم و برای اولین بار دخترم به شهر خودش پا گذاشت و اون شب کلی مامان مهین و بابا محسن با دخترم بازی کردن دخترم امروز 6 روزش شده
31 مرداد 1394

اولین لبخند روشا جووووووووون

امروز دخترم 5 روزشه و این عکسو وقتی اولین لبخنشو خونه بابا محمد ساعت 3 نصف شب زد عمه مینو ازش انداخته خیلی قشنگ توی خواب خندیده دخترم  وقتی عکسشو میبینم انرژی میگیرم دخترم ممنون که هستی و با وجودت به همه ما حس خوشحالی و خوشبختی هدیه دادی
30 مرداد 1394
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به rosha farahbakhsh می باشد